خدا را در نگاهت دیدم و کارم تمام است
هلال چشم تو بیت الحرام است
شاعر آمنه نقدی پور
از کتاب سایه ای به نام عشق
برچسبها: شاه بیت, آمنه نقدی پور, بیت ناب, نقدی پور
خدا را در نگاهت دیدم و کارم تمام است
هلال چشم تو بیت الحرام است
شاعر آمنه نقدی پور
از کتاب سایه ای به نام عشق
شایان ذکر است این هنرمند عزیز از ۱۲ سالگی رسما وارد عرصه ی شعر و نویسندگی شد، کتاب اول ایشان "بید و مجنـون" شامل شعرهای ۱۲_۱۷ سالگی این بانوی هنرمند است و کتاب "خفته ای بر مزار عشق" شعرهای ۱۷_۱۹ سالگی اوست و کتاب منتخب جشنواره دانشجویی دانشگاه های اصفهان می باشد. کتاب سومشان "آرزوهای بی هدف" روایتی شعر گونه و تعلیمیست که به صورت الکترونیکی در سایت های دانلود کتاب موجود است، کتاب "یک جفت پای دار" چهارمین اثر ارزنده آمنه نقدی پور است و شامل شعرهای اجتماعی ایشان است و کتاب "معراج خون" کتاب پنجم ایشان و کتاب "سایه ای به نام عشق" هم اثر ششم ایشان و مجموعه ای از ترانه های عاشقانه این بانوی هنرمند می باشد، و هنر هفتم آمنه نقدی پور کتاب وزین "قاسمانه" می باشد. علاقمندان به دیگر آثار آمنه نقدی پور می توانند به وبلاگ ایشان مراجعه کنند.
وب رسمی آمنه نقدی پور: amenehnaghdipour.blogfa.com
کتاب بید و مجنون شاعر: آمنه نقدی پور
دانلود کتاب "بید و مجنون" نویسنده: آمنه نقدی پور
کتاب آرزوهای بی هدف شاعر: آمنه نقدی پور
کتاب خفته ای بر مزار عشق شاعر: آمنه نقدی پور
ع
پیشکش به روح مادران آسمانی:
....
گفتی سکوت را بشکنم و آن وقت
باید که بشنوی ز لبم: مادر
این آخرین شکستنی ات شد
دنیای غصّه، غصّه ی بی آخر
مادر سکوت ِ روز و شبم را مُرد
در هق هق ِ مداوم و آهسته
مادر که رفت روز و شب من شد
یک انجماد ِ ممتد و پیوسته
سردم، شبیه سنگ ِ مزارت سرد
افتاده گل به پای مزارت زرد
پاییز زرد ِ زرد و زمستان زرد
رفتی و بی تو باغ و بهارت زرد
قلبم گل ِگلایل ِ بی رنگیست
که پای خاک ِ سرد ِ تو جان داده
قلبی که روی سنگ تو افتاده
قلب ِ مرا گرفته / تکان داده
تقدیر تا بوده، همین بوده
در ازدحام ِ مرگ و فراموشی
عادت به روزهای پر از تشویش
عادت به لحظه ی سرد ِخاموشی
هر پنج شنبه چشم ِ تو در راه است
در یک بهشت ِ گمشده ی مغموم
هر وعده در کنار تو می آیم
با شمع و عود و یک گل پر مفهوم
قرآن و رحل و مهر ِ نمازت را
با بغض روی خاک ِ تو می چینم
این مهر بوی روی تو را دارد
بعد از خدا تو مذهب و آیینم
مادر خدای عشق، خدای درد
دنیا همیشه پیش ِ تو کم آورد
گرچه نبود در خور و در شأنت
بگذر از اتفاق، به من برگرد
هر پنج شنبه حال جهان ابریست
زیرا که دیدن ِ تو میسّر نیست
گل های روی خاک تو می فهمند
پژمردگی ِ لحظه ی "مادر نیست"
ترانه سرا: آمنه نقدی پور
از کتاب یک جفت پای دار
چیزی نمانده کاخِ تو، آوار خواهد شد
چشمِ تو با پهبادِ ما، بیدار خواهد شد
جنگده هامان روی کاخت، خیو می ریزند
دَربِ امیدِ کاخِ تو، دیوار خواهد شد
یک روزِ بالای سَرَت صدها سلیمانی
در آسمانِ کشورت، احضار خواهد شد
پهبادهای ما همه، قاسم سلیمانیست
اسمش که می آید نخورده، کار خواهد شد
آن فَتحِ خِیبر، یا علی، تکرار خواهد شد
از خونِ قاسم ها، جهان بیدار خواهَد شد
چیزی شبیه معجزه، تکرار خواهد شد
آری ترامپِ بی پدر، سربار خواهد شد
سربازِ ما وقتی به سمتت می شود عازم
سربازِ ما در خاکِ تو، سردار خواهد شد
از اسمِ قاسم، لانه ی تکفیر می لرزد
حالِ بدتان، سوژه ی اخبار خواهد شد
ما ملّتِ توپ و تفنگ و ژسه و جنگیم
از صاعقه تشویشِتان، بسیار خواهد شد
با موشکِ زلزال و رَعد و فاطِر و صافات
قرآنِ ما بر فَرقِتان آوار، خواهَد شد
شاعر: آمنه نقدی پور
از کتاب قاسمانه